برای سردار قاسم سلیمانی

ساخت وبلاگ

 

"از نسل دستهای به آفتاب رسیده"

۱
سلام سردار
تو خوب میدانی
سلام بلند گرگی که زخم خورده است
بی طمع نیست
اما
من
نه آن گرگ زخمی ام
و نه
تو آن گوسپندی که برای داشتن وعده ای از تو
طمع کرده باشم .
۲
سرت سلامت باد
ای سردار
سلامتی سرت که بر دار نرفته است
می نوشم از شراب سرخ شهادتی که در خمره ی دلتنگ سینه ام
به خروش آمده است .
۳
هر بار که می رسی
از گرد راه
با تو فقط فتح است و ظفر
و نصری که پیامبری ست
با فوجی از فرشتگانی که
چشمهای تو را به طواف آمده اند.
۴
یاران بدر و
دلاوران غزوه و
سرداران احد
صف کشیده اند
پشت سرت
با نیزه هایی آغشته
به شهد و شراب
گوش به فرمانی که جمارانی ست.
۵
چقدر حیف
که نبودند روزنامه چی ها
وقتی نشسته بودی
در آستانه ی چشمهای امامی که حاضر است
کنج اتاق جنگ
پای نقشه ای که تو را به خیمه ای در حوالی تلی از نگاه و زیتون و ذوالجناح می کشید .
۶
گور پدر جنگ افروزانی که می سوزند
هنوز از نیافتنت
در میدان های غریب جنگ
بتاز ای سردار
گرگ ها در حوالی چشمهایت پناه گرفته اند
و روبهان
پشت تیترهای پوشالی روزنامه هایی که باطله مانده اند
پنهانند.
۷
حالت چگونه است
ای سردار
وقتی که ایستاده ای
هنوز
پای نخلی در هوای فرات
خیره بر ذوالجناحی
که آمده است
تو را ببرد
اتاق جنگ
در آنسوی مرزهایی که پر است از
اباذر و سلمان و حر ؟
۸
سلام بر تو
سلام بر امام تو
سلام بر خدای تو
سلام بر قبله و نماز و تسبیح و سجاده ای که از تو است
سلام بر چشمهای به باران نشسته ات
سلام ای سردار
ای دماوندی که سالهاست به هیات انسان درآمده است.
۹
برای من از قرار نانوشته ات بگو
با قمر منیر آل عشق
که آمده است
پای تلی از خون و خطابه و اشک و رشک
تا با تو از دردهای ناتمام اهل عبا و عترت و قرآن و کوثر و آب بخواند
برای من ای سردار فاتح دلهایی که مجازی نیست
از قرارهای نانوشته ات با آسمان بگو
از جنگ هایی که پیش روست.
۱۰
می بینمت
که نشسته ای
کنار امام عصر
شانه به شانه ی ماه نجیب ام البنین
با آفتابی از دردهایی که ازلی ست
در نجوایی آمیخته با سلام و صلوات
در بیقراری لحظه هایی که سرشارند
از زیارتی عاشورایی
وعده می دهی
که به خونخواهی اهل حرم خواهی رفت.
۱۱
خداقوت ای سردار
دشمن چه بسیار آمده است
با انبوهی از نیرنگ و تزویر و نفاق
روبرو نشسته است
هم پیمان
با جهانی از تباهی و دروغ
و تاریخی که تکرار می شود
پیوسته با آتش و جنون
در سطرهای مشق کودکی که پدر از دست داده است.
۱۲
با تو می مانم
با تو میخوانم
با تو می آیم ای سردار
با تو که چشمی به آسمان داری و
راهی که فراوان است
در آن
دلهای به انار نشسته
و چشمهایی که به دریا رسیده اند
با تو می آیم ای سردار
با تو که مسیر پوتین های به آفتاب رسیده را
خوب میدانی.
۱۳
سردار
برای من از نبودن های گاه به گاهت
هیچ مگوی
من از نسل دستهای به آفتاب رسیده ام
تو را خوب می شناسم
مرا نیازی به توصیف روزنامه ها از تو نیست
و یا تصویر دوربین هایی که خود
در انزوای تلخی از این جهان پر از نیرنگ
گیج و حیران و آشفته مانده اند.
۱۴
سرت سلامت باد
ای سردار
تو خوب میدانی سلام گرگی که زخم خورده است
بی طمع نیست
اما
من
نه آن گرگ زخمی ام
و نه
تو آن گوسپندی که برای داشتن وعده ای از تو
طمع کرده باشم
تو را به خدایی که می پرستی اش
دست مرا بگیر
تا دلم به انار بنشیند
و چشمهایم به دریا برسند
سالهاست که پوتین های به یادگار مانده از پدرم را که سالهاست سر به ساقی عشق سپرده است
پوشیده ام
و در قتلگاه خورشیدی که تو را سر به هوا کرده است
منتظرم
سرت سلامت باد
ای دماوندی که سالهاست به هیآت انسان در آمده است.
#محمد_حسین_صفری
محمد حسین صفری
زمستان ۱۳۹۶
@mohammad.hossein.safari

خانه آفرینش ... دوستدار محیط زیست ...
ما را در سایت خانه آفرینش ... دوستدار محیط زیست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : safarbabooa بازدید : 133 تاريخ : دوشنبه 16 دی 1398 ساعت: 5:41